در چشم باد مجموعه تلويزيوني تاريخي حماسي است كه فيلمبرداري آن از مهرماه سال ۱۳۸۲ در لوكيشني واقع در شمال كشور آغاز شد، به مدت ۵ سال به طول انجاميد و در نهايت در اواخر سال ۱۳۸۷ به پايان رسيد. اين اثر يكي از آثار فاخر و ماندگار مسعود جعفريجوزاني در بين مردم محسوب ميشود
«ايراني» پدر خانواده را بازي ميكند. او از ابتداي سريال در قصه حضور دارد و در فاز دوم از قصه خارج ميشود. ايراني ۲ پسر دارد كه نام يكي از آنها «بيژن» است و نقش او را «پارسا پيروزفر» بازي ميكند. «بيژن» خلبان است و در جنگ جهاني دوم با متفقين ميجنگد. او پس از جنگ دستگير و به خارج از كشور تبعيد ميشود.
فروشگاه اينترنتي
بيژن زمان جنگ تحميلي به ايران ميآيد و براي پيدا كردن پسرش مجبور ميشود به جبهه برود. نقش پسر ديگر ايراني به نام «نادر» را «كامبيز ديرباز» بازي ميكند. «نادر» تاجر است و تمايل زيادي به دخالت در ماجراهاي سياسي ندارد. نقش همكار و دوست او را «رضا شفيعيجم» بازي ميكند.
مجموعه تلويزيوني «در چشم باد» به تهيه كنندگي مسعود جعفريجوزاني و عباس اكبري در۵۰ قسمت ۵۰ دقيقهاي براي پخش از شبكه اول سيما تهيه و توليد شد. فيلمنامه اين سريال كه در زمره سريالهاي «الف» سيما به شمار ميرود، توسط «مسعود جعفري جوزاني» در مدت دوسال نوشته شده است.
سريال تاريخي «در چشم باد»، وقايع سياسي و اجتماعي سه دوره از تاريخ در سالهاي ۱۳۰۰، ۱۳۲۰و ۱۳۶۰ را بررسي ميكند كه دوره اول پايان دوره قاجار و دورهٔ پهلوي، دوره دوم جنگ جهاني دوم و دوره سوم يك دوره زماني خاص در بعد از انقلاب اسلامي ايران را كه دوره فتح خرمشهر است، در بر ميگيرد.
در اين پروژه كه «حسين عليزاده» موسيقي آن را ساخته، بازيگراني چون، پارسا پيروزفر، اكبر عبدي، كامبيز ديرباز، سعيد نيكپور، سحر جعفري جوزاني، فريبا متخصص،لاله اسكندري، ستاره صفرآوه، رضا شفيعي جم، فخرالدين صديق شريف، جهانگير الماسي، محمود پاك نيت، مصطفي زماني، محمدرضا هدايتي، هومن سيدي و… ايفاي نقش كردهاند.
ساخت اين سريال يكي از بزرگترين پروژههاي سريالسازي در تلويزيون است كه براي ساخت آن تا به حال از ۴۸۰ لوكيشن استفاده شده و به بيش از ۱۰ شهرستان و استان ديگر سفر شده است.
«در چشم باد» قصه زندگي خانوادهاي است كه رويدادها و لحظات تلخ و شيرين زندگيشان از دوره قيام ميرزا كوچك جنگلي تا آزادسازي خرمشهر در آن به تصوير كشيده ميشود، قصه از زماني آغاز ميشود كه ميرزا كوچك خان جنگلي، در گيلان اعلام جمهوري ميكند و با اين اقدام دوران پر حادثه تاريخ معاصر ايران آغاز ميشود.
پدر خانواده معروف به «ايراني» از ياران ميرزا كوچك خان جنگلي است. پس از كشته شدن ميرزا، ايراني همراه خانوادهاش به تهران كوچ ميكند و با داير كردن يك چاپخانه فعاليتهاي سياسياش را پي ميگيرد.
در اين سريال ۱۵۰ بازيگر در نقشهاي اصلي ايفاي نقش كردهاند. «سعيد نيكپور» نقش «حسن ايراني» پدر خانواده را بازي ميكند. او از ابتداي سريال در قصه حضور دارد و در فاز دوم از قصه خارج ميشود. ايراني ۳ پسر و يك دختر دارد كه نام يكي از پسرها «بيژن» است و نقش او را «پارسا پيروزفر» بازي ميكند. «بيژن» خلبان است و در جنگ جهاني دوم با متفقين ميجنگد. او پس از جنگ دستگير و به خارج از كشور تبعيد ميشود.
بيژن زمان جنگ تحميلي به ايران ميآيد و براي پيدا كردن پسرش مجبور ميشود به جبهه برود. نقش پسر ديگر ايراني به نام «نادر» را «كامبيز ديرباز» بازي ميكند. «نادر» تاجر است و تمايل زيادي به دخالت در ماجراهاي سياسي ندارد. نقش همكار و دوست او را «رضا شفيعيجم» بازي ميكند.
اسد پسر كوچكتر خانواده «مهدي كاسه ساز» در حمله هوايي متفقين به نيروي دريايي بندر پهلوي به همراه يدالله بايندر شهيد ميشود. فاطمه دختر ايراني «گلاره عباسي» با محمود دژگير «محمد رضا هدايتي» ازدواج ميكند.
مجموعه تلويزيوني «در چشم باد» به تهيهكنندگي «رضا انصاريان» آغاز شد و بعد از چند ماه «حبيبالله كاسهساز» جايگزين وي شد. پس از ۲ سال تهيهكنندگي به «مسعود جعفريجوزاني» و «عباس اكبري» واگذار شد.
كل اين اثر حدود ۲۵۰۰ دقيقه زمان دارد كه حدود نيمي از آن در زمان تهيهكنندگي انصاريان و كاسهساز فيلمبرداري شده و۵۰ درصد بقيه زمان تهيهكنندگي جوزاني و اكبري به تصوير كشيده شده است.
فيلمبرداري سريال را «عليرضا زريندست» آغاز كرد اما او اواخر سال ۸۲ از گروه رفت و «حسن پويا» به مدت يك ماه، جاي او را به عنوان مدير فيلمبرداري گرفت و بعد از آن فيلمبرداري به «امير كريمي» سپرده شد كه او كار را به پايان رساند.
بازسازي خيابانهاي طالقاني، لالهزار و پامنار براي گرفتن سكانسهاي مربوط به سالهاي ۶۰ و ۶۱ در محل خود خيابانها بازسازي شد و بازسازي مسجد خرمشهر حدود ۸ ماه طول كشيد كه اين بازسازي هم در خود مسجد اصلي انجام شد. شهرك غزالي لوكيشن اصلي فاز دوم سريال بوده است.
گرفتن گاف هاي تصويري كه به گاف هاي منشي صحنه معروف هستند كار متداولي در سينماي جهان است و آثار بزرگي چون «تايتانيك»، «ارباب حلقه ها»، «تروي» و… خالي از اين گاف ها نبوده اند. اما هدف ما…
«در چشم باد» تصويري نادرست و اشتباه به لحاظ بصري و تاريخي از تهران دهه 60 به مخاطب ميدهد.
همشهري جوان اين اشتباهات را با حضور مجيد مير فخرايي مدير هنري، شهرام كيور منشي صحنه و حسين طاهري ناظر كيفي بررسي كرده است.
گرفتن گاف هاي تصويري كه به گاف هاي منشي صحنه معروف هستند كار متداولي در سينماي جهان است و آثار بزرگي چون «تايتانيك»، «ارباب حلقه ها»، «تروي» و… خالي از اين گاف ها نبوده اند. اما هدف ما از ارائه اين پرونده فقط يادآوري اين گاف ها نبوده، بلكه دغدغه اصلي مان بي دقتي هايي است كه در روايت تاريخ معاصرايران اتفاق افتاد. براي اين منظور 6 قسمت آخر سريال به شكلي دقيق و دو تا سه بار و طي دو روز كاري مورد بازبيني قرار گرفت . البته يك طرفه هم به قاضي نرفتيم درباره گاف هاي موجود، مدير هنري (مجيد مير فخرايي)، منشي صحنه (شهرام كيور) و ناظر كيفي (حسين طاهري) توضيحاتي ارائه داده اند. البته مير فخرايي وجود اين همه گاف را برنتابيد و در اواسط گفت وگو كه به شكل تلفني انجام ميشد تماس را قطع كرد و شهرام كيور هم حاضر نشد تا درباره تك تك گاف ها توضيح بدهد. بنابراين برخي گاف ها بدون دفاعيات هستند.
گاف1:(روسري ليلي) در سال هاي ابتدايي پيروزي انقلاب تمامي خانم ها از روسري هاي تگ رنگ و بلند استفاده ميكردند، روسري ليلي در همه سكانس ها كاملا امروزي است/ (پوشش خانم ها) پوشش خانم ها در سال 58و59 كاملا متفاوت با پوشش خانم هايي است كه در تصاوير مربوط به فرودگاه ثبت شده است. پوشش هايي كه كاملا امروزي است.
دفاعيات / حسين طاهري: يكي از وظايف ناظر كيفي هم زير نظر گرفتن رعايت چهارچوب اخلاقي، عرفي، ديني و شرعي در سريال است كه پوشش ها و شكل ظاهري تصاوير با اصول تعريف شده در سازمان مغايرت نداشته باشند. مثلا در سريال در چشم باد يكي از وظايف اصلي من به عنوان ناظر كيفي دقت در رعايت اين اصول درباره بازيگران خارجي سريال بود كه در بخش امريكا حضور داشتند و رعايت اصول در بخش هايي كه قصه در دوران پهلوي ميگذشت.
گاف2:(كيوسك روزنامه فروشي)ماشين غفور در خيابان توقف ميكند و بيژن پياده ميشود و چاپخانه پدرش را به غفور نشان ميدهد درست در پشت سر آنها دكه روزنامه فروشي با طراحي جديد كه متعلق به دهه 80 است ديده ميشود. دكه هاي مطبوعاتي آن سالها آهني بود و غالبا روي آنها اساميروزنامه روي بدنه آنها نوشته ميشد./ بيژن در همان سال هايي كه جنگ تازه شروع شده از يكي از همين دكه هاي امروزي روزنامه ميخرد./ در نمايي كه بيژن و ليلي در خيابان مشغول تماشاي گروه هاي اعزامي به جبهه هستند، يكي ديگر از همين دكه ها دوباره در قاب ديده ميشود كه البته اين بار نصفي از آن توسط پارچه اي پوشانده شده است.
دفاعيات /شهرام كيور: مشكل اصلي سينماي ما اين است كه نه شهرك سينمايي براي دوران معاصر وجود دارد نه شرايطي كه بشود صحنه هاي مربوط به اين سال ها را كنترل شده فيلمبرداري كرد. ما در قسمتهايي كه در شهرك سينمايي فيلمبرداري داشتيم يا در روستا چون محيط كنترل شده بود، اصلا مشكلات اين چنيني نداشتيم اما وقتي وارد فضاي شهري ميشويم كنترل بخش زيادي از ماجرا از دستمان خارج ميشود.
در همان محله هاي قديمي، همه خانه ها لوله كشي گاز دارند و هيچ تلاشي هم براي پوشاندن علمك هاي گاز نشده است. ابو عبدالهي يكي از كارمندان بازنشسته شركت گاز تهران به خبرنگار ما اعلام كرد كه از حدود 10 سال قبل شركت گاز براي جلوگيري از حوادثي كه در اثر برخورد خودرو ها با علمك هاي گاز به وجود ميآمد، پايه علمك ها را داخل ديوار كار كردند، در واقع علمك هاي كه در اين سريال ميبينيد مربوط به ده سال قبل است.
دفاعيات1/ مجيد مير فخرايي: من يك درخت داده بودم تا بگذارند جلويش، اين اشتباه و مشكل مدير صحنه بوده كه فراموش كرده است.
دفاعيات2/ شهرام كيور : ما تا جايي كه امكان داشت همه علمك ها ي گاز و اتومبيل ها را پوشانديم اما سرعت فيلمبرداري بعضي از صحنه ها زياد بود و فرصت و امكانات نداشتيم كه همه علمك ها را از بين ببريم يا كاري كنيم كه اصلا ديده نشوند.
گاف 4: ( پلاك كوچه ) غفور، بيژن را به محله قديميشان ميبرد، روي ديوار محله پلاك هاي جديد كوچه ها ديده ميشود. در سكانس تعقيب بيژن توسط مامور اطلاعات هم اين پلاك هاي جديد در نمايي ثبت ميشود. در يك نماي گذري مربوط به كاروان عروس هم نوع ديگري از اين پلاك ها كه سر كوچه ها و روي ميله هاي مخصوص نصب ميشود، به چشم ميخورد.
دفاعيات1/ شهرام كيور: سرعت فيلمبرداري بعضي از صحنه ها زياد بودو فرصت و امكانات نداشتيم كه همه علمك ها را از بين ببريم يا كاري كنيم كه اصلا ديده نشوند.
گاف 5:(مانتوي دخترهاي دبستاني) در نمايي كه بيژن و غفور در بازار شهر ري در حال پرسه زني هستند دو دختر بچه مدرسه اي جلوي آنها راه ميروند كه مانتوهاي آبي و صورتي مدرسه پوشيده اند كه البته همه ميدانند استفاده از مانتوهاي رنگي چند سالي است در دبستان ها رايج شده ، در ضمن شلوار جين سنگ شور دختر بچه اي كه مانتوي آبي برتن دارد هم اين صحنه جرم را تكميل ميكند./ (كيف يانگوم) اين دو دختر بچه ايي كه جلوي بيژن و غفور جولان ميهند، وقتي پشت به دوربين ميشوند صحنه جرم اين نما را تكميل ميكنند. همان دختري كه مانتوي آبي پوشيده يك كيف يانگوميروي دوشش انداخته كه دوربين امير كريمي كيف را با همان عكس يانگوم در دل حوادث تهران دهه 60 ثبت ميكند.
دفاعيات 1/ مجيد مير فخرايي: تصوير يانگوم را نديدم، روي كيف عكس يك دختر ژاپني است. ما اين سكانس ها را حدود دوسال پيش گرفتيم و اصلا آن زمان جومونگ پخش نميشد.
دفاعيات 2/شهرام كيور: صحنه بازار شاه عبدالعظيم يك صحنه شكاري بود. ما چه طور ميتوانستيم با آن شلوغي بازار يك گروه 70 نفره دوربين به دست را در بازار بگردانيم آن هم با پارسا پيروزفر. پي در يك صحنه شكاري نميشود جلوي عابران را گرفت.
گاف6:(تابلوي السلام عليك) بيژن از پشت پنجره اتاقش در هتل به بيرون نگاه ميكند، تصويري از تابلوي «السلام عليك يا ابا عبداله» روي شيشه پنجره منعكس ميشود. اين تابلو كه تصوير آن روي شيشه منعكس شده مربوط به ساختمان كناري هتل است كه دقيقا 6 سال قبل، يعني در سال 1383 نصب شده است..
گاف7: ( فونت تلويزيون ) در يكي از نماهايي كه بين در حال تماشاي مستندي از وقايع 13 آبان است، روي تصوير تجمع دانشجويان براي توضيح صحنه فونتي ميآيد، كه چننين فونتي در آن سال ها اصلا طراحي نشده بود. از اين فونت در سال هاي اخير در مستندهاي واحد مركزي خبر استفاده ميشود.
دفاعيات /حسين طاهري: گرچه نميتوانم به در چشم باد نمره بيست بدهم اما از نظر من اين سريال نمره قابل قبولي ميگيرد. ما بايد به جاي گرفتن ايرادهاي جزيي كه البته وجود دارند و قابل انكار هم نيستند به اهداف كلي سريال توجه كنيم. به اين نكته كه سريال در چشم باد تمريني براي اهالي سينما و تلويزيون است تا بتوانيم در ساخت آثار فاخر تبحر پيدا كنيم. مسلما اين تمرين شامل آزمون و خطا و ايراداتي هم هست.
پخش سومين دوره مجموعه تلويزيوني در چشم باد جمعه شب درحالي شروع شد كه تمام 55 دقيقه آن به نشان دادن صحنه هاي مبتذل روابط نامشروع يكي از بازيگران ايراني با زنان آمريكائي در لوس آنجلس بسيار زيبا و دوست داشتني جلوه دادن زندگي در آمريكا و به باد تمسخر گرفتن تظاهرات مردم ايران در جريان انقلاب اسلامي در سال 1357 گذشت ! آنچه موجب تاسف است اينست كه اين مجموعه به نام دفاع مقدس مطرح شده اما در بسياري از قسمت هاي آن اصول و ارزش هاي ديني و انقلابي زير سئوال رفته است .
سريال در چشم باد تنها سريال ايراني ست كه تماما گذشته واقعي ايران را البته با نشان دادن تصاويري كه مورد پسند … نبوده به تصوير كشيده
اين حرف ها فقط گواه اين است كه اين سريال تا چقدر در نمايش گذشته ايران موفق بوده
در اين سريال نشان داده ميشود چه شاهان قاجار و چه شاهان پهلوي و همين طور اين دولت دردي از اين ملت رنج كشيده را رفع نكرده و نميكنند و جز جنگ و كشتار را براي اين مردم رقم نميزنند
با سپاس از گذاشتن وقتتان